هنر , خلاقیت , آموزش

سایت آموزشی هنری همیشه بیدار برای هنر دوستان و افراد خلاق

هنر , خلاقیت , آموزش

سایت آموزشی هنری همیشه بیدار برای هنر دوستان و افراد خلاق

:: از آنجا که اکثر ما تصور غلطی از یادگیری هنر طراحی داریم و طراحی را بیشتر یک استعداد خدا دادی می دانیم .
در حالی که طراحی بیشتر از آنکه نیاز به استعداد داشته باشد نیازمند آموزش , خلاقیت و پشتکار است. در واقع همه ما می‌توانیم به خوبیِ هنرمندانِ بزرگ طراحی کنیم کد بنویسیم و حتی قطعات الکترونیکی مخصوص برای خودمان بسازیم فقط نیازمند روشن شدن راه و زندگی نامه ی هنرمندان و افراد بزرگ هستیم تا به خود ایمان بیاوریم و پا پیش گزاریم.
بنا براین سایت همیشه بیدار ( http://online24h.ir) در تلاش برای افزایش سطح هنری و حرفه ای کاربران علاقه مند و هنرمندان عزیز می باشد تا این نقصان کوچک زندگیمان را برطرف سازیم.
وبلاگ من ( http://Online24H.blog.ir) از کاربرانی که در زمینه های هنری مهارت و فعالیت دارند دعوت به همکاری می نماید.
و از هنرمندانی که علاقه دارند آثارشان در وبلاگ یا سایت همیشه بیدار به نمایش در آید تقاضا می کند آثار خود را به ایمیل
aminis151@gmail.com
ارسال نمایند.

مدیریت Online24H.ir , Online24H.blog.ir :سعید امینی

پیام های کوتاه
  • ۳۱ فروردين ۹۴ , ۰۴:۵۶
    هنر
آخرین نظرات

حسین منزوی

جمعه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۸:۵۳ ق.ظ

حسین منزوی
حسین منزوی.gif
زمینهٔ کاری غزل‌سرایی
زادروز ۱ مهر ۱۳۲۵
زنجان
مرگ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳
تهران
ملیت  ایران
علت مرگ آمبولی ریوی
جایگاه خاکسپاری در کنار آرامگاه پدرش در زنجان
پیشه شاعر
فرزندان غزل منزوی

حسین منزوی (۱ مهر ۱۳۲۵ - ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳) شاعر ایرانی است. او که بیشتر به عنوان شاعری غزل‌سرا شناخته شده است، در سرودن شعر نیمایی و شعر سپید هم تبحر داشت.
منزوی در سال ۱۳۸۳ بر اثر آمبولی ریوی در تهران درگذشت و در کنار آرامگاه پدرش در زنجان به خاک سپرده شد.

زندگی

او در یکم مهر سال ۱۳۲۵ در شهر زنجان و خانواده‌ای فرهنگی زاده شد. پدرش محمد نام داشت و به آذری شعر می‌سرود. حسین در زادگاه خود دوران دبستان و دبیرستان را سپری کرد و پس از اخذ دیپلم از دبیرستان صدرجهان زنجان، در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد. سپس این رشته را رها کرد و به جامعه‌شناسی روی آورد اما این رشته را نیز ناتمام گذاشت. وی بعدها در سال ۱۳۵۸ با گذراندن واحدهای باقیمانده توانست مدرک کارشناسی خود را بگیرد.
نخستین دفتر شعرش حنجره زخمی تغزل در سال ۱۳۵۰ با همکاری انتشارات بامداد به چاپ رسید و با این مجموعه به عنوان بهترین شاعر جوان دوره شعر فروغ برگزیده شد. سپس وارد رادیو و تلویزیون ملی ایران شد و در گروه ادب امروز در کنار نادر نادرپور شروع به فعالیت کرد. وی در زمان فعالیتش در رادیو، مسئولیت نویسندگی و اجرای برنامه‌هایی چون کتاب روز، یک شعر و یک شاعر، شعر ما و شاعران ما، آیینه و ترازو، کمربند سبز و آیینه آدینه را به عهده داشت.وی چندی نیز مسئول صفحه شعر مجله ادبی رودکی بود.
حسین منزوی در سال ۱۳۵۴ ازدواج کرد، عمر این ازدواج چندان طولانی نبود و در سال ۱۳۶۰ به جدایی انجامید. حاصل این ازدواج دختری به نام غزل است.
حسین منزوی دستی هم در ترانه‌سرایی داشت، منزوی در ترانه‌هایش هم به مانند اشعارش نگاه و توجه اصلیش به عشق است و به قول خودش عشق هویت اصلی آثارش است. پس از انقلاب در سال نخست انتشار مجله سروش نیز با این مجله و به عنوان مسئول صفحه شعر همکاری داشت. در سال‌های پایانی عمر به زادگاه خود بازگشت و تا زمان مرگ در این شهر باقی‌ماند.
وی سرانجام در روز شانزدهم اردیبهشت سال ۱۳۸۳ بر اثر نارسایی قلبی و ریوی و پس از یک عمل جراحی طولانی در بیمارستان رجایی تهران درگذشت.
شناخت‌نامهٔ حسین منزوی در کتابی با نام از ترانه و تندر به اهتمام مهدی فیروزیان (انتشارات سخن، ۱۳۹۰) منتشر شده است.

آثار

  • با عشق در حوالی فاجعه- مجموعه غزلی سروده شده از سال ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۲.
  • این ترک پارسی‌گوی (بررسی شعر شهریار).
  • از شوکران و شکر؛ مجموعه غزلی سروده‌شده از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۶۷.
  • با سیاوش از آتش.
  • از ترمه و تغزل؛ گزیده اشعار، ۱۳۷۶.
  • از کهربا و کافور.
  • با عشق تاب می‌آورم؛ شامل اشعار سپید و آزاد سروده شده از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۷۲.
  • به همین سادگی (مجموعه شعرهای سپید).
  • این کاغذین جامه؛ مجموعه برگزیده اشعار کلاسیک.
  • از خاموشی‌ها و فراموشی‌ها.
  • حنجرهٔ زخمی تغزل؛ دفتری از شعرهای آزاد و غزل‌های سروده شده از ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۹.
  • مجموعه اشعار حسین منزوی، انتشارات آفرینش و نگاه، ۱۳۸۸
  • حیدر بابا- ترجمه نیمایی از منظومه «حیدر بابایه سلام» سروده «شهریار».
  • مجموعه شعر ((دومان)) شامل اشعار ترکی حسین منزوی در دست چاپ

نمونه اشعار

آرامگاه حسین منزوی واقع در گورستان پایین شهر زنجان

خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود

... و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود

پلنگ من - دل مغرورم - پرید و پنجه به خالی زد

که عشق - ماه بلند من - ورای دست رسیدن بود

گل شکفته! خداحافظ اگر چه لحظهٔ دیدارت

شروع وسوسه‌ای در من به نام دیدن و چیدن بود

من و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری

که هر دو باورمان زآغاز به یکدگر نرسیدن بود

اگر چه هیچ گل مرده دوباره زنده نشد اما

بهار در گل شیپوری مدام گرم دمیدن بود

شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من

فریبکار دغل‌پیشه بهانه‌اش نشنیدن بود

چه سرنوشت غم‌انگیزی که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می‌بافت ولی به فکر پریدن بود

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی