هنر , خلاقیت , آموزش

سایت آموزشی هنری همیشه بیدار برای هنر دوستان و افراد خلاق

هنر , خلاقیت , آموزش

سایت آموزشی هنری همیشه بیدار برای هنر دوستان و افراد خلاق

:: از آنجا که اکثر ما تصور غلطی از یادگیری هنر طراحی داریم و طراحی را بیشتر یک استعداد خدا دادی می دانیم .
در حالی که طراحی بیشتر از آنکه نیاز به استعداد داشته باشد نیازمند آموزش , خلاقیت و پشتکار است. در واقع همه ما می‌توانیم به خوبیِ هنرمندانِ بزرگ طراحی کنیم کد بنویسیم و حتی قطعات الکترونیکی مخصوص برای خودمان بسازیم فقط نیازمند روشن شدن راه و زندگی نامه ی هنرمندان و افراد بزرگ هستیم تا به خود ایمان بیاوریم و پا پیش گزاریم.
بنا براین سایت همیشه بیدار ( http://online24h.ir) در تلاش برای افزایش سطح هنری و حرفه ای کاربران علاقه مند و هنرمندان عزیز می باشد تا این نقصان کوچک زندگیمان را برطرف سازیم.
وبلاگ من ( http://Online24H.blog.ir) از کاربرانی که در زمینه های هنری مهارت و فعالیت دارند دعوت به همکاری می نماید.
و از هنرمندانی که علاقه دارند آثارشان در وبلاگ یا سایت همیشه بیدار به نمایش در آید تقاضا می کند آثار خود را به ایمیل
aminis151@gmail.com
ارسال نمایند.

مدیریت Online24H.ir , Online24H.blog.ir :سعید امینی

پیام های کوتاه
  • ۳۱ فروردين ۹۴ , ۰۴:۵۶
    هنر
آخرین نظرات

نقاشی سه رقصنده پابلو پیکاسو

پنجشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۴، ۰۵:۲۴ ب.ظ


_پیکاسو_
سه رقصنده
__سه رقصنده__

پابلو پیکاسو قبل از به تصویر کشیدن این تابلو یکی از صمیمی ترین
دوستان اش را به واسطه مرگ وی از دست می دهد..

وی که علاقه زیادی به رقص باله داشت
وشورونشاط رقصندگان را به همراه شاکله اضمحلال شونده حضوری شان به واسطه سبک کوبیسم.... به تصویر درمی اورد اینچنین می اندیشید:
من نمیدانم چهره را به تصویر دراورم یا شاکله تشکیل دهنده حالت پشت چهره شخصیت را که دیده نمی شود ......
پیکاسو بالاخره تصمیم به طرح زدن از پشت نقاب جسمی خصوصا چهره شخصیت می گیرد
در طرح اجرایی (فیگور) اندام ها نیز روی به کژنمایی می اورد
تاجایی که در تابلو وطرح های متفاوت اش جای بعضی اندام ها را باهم تعویض می کند..
اعضای صورت را دستخوش دگرسانی قرار می دهد..
کارکرد وترکیب اعضا را در نسبت با بدن شخصیت تغییر می دهد...
خطوط هندسی را درجاها ونقاطی ازبدن که قوس وانحنا دارد به شکل خط های منجمد وتیز وبازاویه ترسیم می کند

وبه عکس راستاها را دربدن مدور ومقعر وبه حالت کژتابی شده ذیل عدم تناسبی که ضد بازنمایی ست تعریف وترسیم می کند..
پیکاسو شورش وتخریب را توامان در شخصیت هاى اش می بیند در انچه پس چهره جسمانی شان نهان است
انچه که از -دیگری- پنهان است ومکتوم ' ....به عبارتی راز بقای شخصیت در دل کنش اجتماعی ست...
او این افشانمایی راانطورکه خود بانگاهش می بیند عریان می کند..
نه عریانی بدن بلکه عریانی حالت واعضای درون روانی شخصیت
گویی علاوه بر اندام جسمانی بیرونی شخصیت های او اندامی درونی دارند که چهره اش برابر وهمتا وشبیه اندام بیرونی جسمانی نیست...اندام روانی ای که در پس کنش های اجتماعی پیکر جسمانی حالت پذیر ومنفعل وگاه فاعل وکنش گراست...پیکاسو بجای اینکه قسمتی از بیرون زدگی حالات روانی سوژه را دردل اثر نشان دهد...تماما خود سوژه را به بیرون از جسم اش و-ان لایه کالبد ضخیم بیرونی پرتاب می کند..
اگربه تابلوهای پیکاسو خصوصا ان دسته که حجم اندام ها را در کژتابی به نمایش گذاشته دقت شود
شخصیت ها هرکدام جزئی ازیک اندام واحد هستند که در کنش وواکنش متقابل هم هریک نقشی از یک اندام کل را به عهده گرفته اند..
گویی قصد پیکاسو براین بوده که فقط یک شخصیت را با تمام حالاتش به تصویر دراورد اما همین یک شخصیت را بین چند کالبد تقسیم کرده..
نقطه ضعف یکی قوت دیگری وبالعکس می باشد...
که در طرح تکمیلی پیکاسو در مجموع یک پیکر واحد در نظر گرفته می شود....شماعی که پیکاسو در فرای پیکر جسمانی سوژه های اش می بیند -همه انات شخصیت ها را دربرمی گیرد_ حجم انزوا یا عصیان ویا پریشانی
وشادی همچنین عدم توجه به محیط ویا خلا درونی " حتی افسردگی
اظطراب بنیادین...همه گی حالاتی هستند که پیکاسو در سبک به تصویر دراوردن شخصیت ها به جای تصویر واقعی چهره وبازنمایانه ان- تصویر کردن اندام درونی روحی شخصیت هارا جایگزین می کند...

شخصیت ها در حین کنش وارتکاب مجموعه ای از طرح تکمیل کننده هم هستند سمفونی ای از کژنمایی ها ....مجموعه منظمی از طرح های هندسی /کالبدی بی نظم که به همراه هم نماینده وپیشبرنده روح کل حاکم بر تابلو که نمایانگر اندامی واحد است هستند...
اندامی واحد تقسیم شده بین چند کالبد...عاطفه ای منکثر شده ...هیجان های انی تکثیرشده وبه صحنه تحویل داده شده..
شورش وعصیان وخیز خواست درونی شخصیت ها دریک شخصیت واحد واندام- یکه -به نام تابلو ومجموعه اثر...

در تابلوی سه رقصنده پیکاسو که پیش از این دوست صمیمی اش را ازدست داده درحین تولید اثر تصمیم می گیرد ' روح دوست اش را که به جاودانگی خارج از زمان بواسطه مرگ 'پیوسته- جاودانه کند...

در تصویر پشت سه رقصنده_نیم رخی در سایه_ ضمن گنجاندن در ضلع کناری تابلو توسط پیکاسو به تصویر کشیده شده...
دربی نیزپشت-سه رقصنده_ ونیم رخ مرد درسایه که نماینده مرگ جاودانه شده دوست پیکاسو می باشد....گشوده شده است...

پیکاسو هنوز مرگ دوست اش راباور ندارد می داند مرده اما فقدان اش را نپذیرفته
در ذهن پیکاسو هنوز دوست اش به پایان نرسیده هرچندکه بطور کالبدی در کنار وی نیست اما در ذهن اش هست...ولی پیکاسو هنوز انطور که باید برای وی سوگواری نکرده...درنهایت
این سوگواری را درطرح محترمانه ای وبه زبان هنر انجام می دهد
او خود می خواهد دوست اش را ازدالان زمان ومکان که _دریچه پشت سه رقصنده در صحنه اتاق _است عبور دهد...
در سایه ودرحین رقص کژتابان صحنه...
سمفونی حضور ورفتن غوغایی در ذهن پیکاسو افریده تابدین تابلو اینگونه جانبخشی کرده و دوست اش را دران جاودانه نموده...
این طرح را اوبرای دوست اش در اوج غربت می افریند زمانی که همه شخصیت ها در تابلو به حال رقص می باشند دروضوحی که همه چیز به لحاظ رنگ مشخص است...
اما مردی که اینک از جهان زندگان غایب شده بایست در هم همه وشلوغی حضور دیگران بدون انکه بصورت ملموس در تابلو _احساس شود_ برود...

دونظر گاه -متضاد- رابایست پیکاسو در تابلو به نظم در اورد..
یکی رقصندگان وشور زندگی همچنین رنج انان وافکارشان ...
ودرگیری بانوعی که هنوز هستند ودرامواج وجود شناورند وریتم دلهره وتصمیم دارند

ودیگری دوست اش که ازتکالیف جهان زندگان اسوده ومرخص گشته...درتصویر نیم رخ وسایه سیاه به تصویر در امده است ودربی که البته روبه سایه روشن ابی درپیش وی فراز است وباز.....
معجزه ای که از_تثلیث سه تن _ رخ داده چکیده اش را کوله بار رفتن اندامی واحد واز تکلیف خارج شده در سایه می کند.در..اعدام وقت...

مرد نیم رخ در سایه با شکل وشمایل انسانی بصورت طبیعی به تصویر درامده وبازنمایی شده است چرا که ظاهر وباطن ااش اینک برابر -خود- است
وبه قول دریدا انتظار خود را می کشد
برخلاف رقصندگان که میان دنیای ظاهر وباطن شان مدام در رفت وامدو بصورتی کنش ورزانه هستند...

گویی اندام واحدی از تجسد حرکت این سه رقصنده که با اندام های باژگونه شده در حال رقص می باشند در جلد وصورت دوست پیکاسوتکمیل شده و_راه نهایی _(دربی که در پیش مرد در سایه باز است) را می پیماید
نسخه نهایی را پیکاسو ضمن نشان دادن همزمان نقص در حرکات رقصندگان ومتوجه کردن ما به دنیای درهم گسیخته انان برای دوست اش به ارامی نوشته.....پیکاسو
دوست اش را خارج از تشویش اندام وبدون کژتابی وکژنمایی به سمت دربی ابدی با رنگ ابی می برد...اورا ازمخمصه ظاهر وباطن وتقسیم بندی ذهن وعین راحت می نماید...پیش از این البته با مرگی که پیکاسو را متاثر وناراحت کرده راحت شده اما اینجا ذهن پیکاسو بایست راحت شود تا این فقدان را برای خود به ارامی به سوگواری بنشیند....

او از -دربی- که پشت صحنه رقص های منزوی کننده انسان در عالم واقع درجهان است وبه دور از هیاهو وتبدیل نقش های روانی در طرح تکمیلی هندسی وتحمیل شده به رقصندگان اش وپیمایندگان اش
میباشد....دوست اش را از رهسپار کند
با تشویش ودلهره عذابی مستمر _دوست اش_را به نجاتی ابدی بصورت مستقیم در ورای این هیاهو رهسپار می کند...

دوست پیکاسو قرار نیست به مانند این سه رقصنده که نماینده -تثلیث گونه ای_ از تمام رقصندگان تصنعی درجهان_ میل وارزو_و در جاده-شدن- هستند در تابلو همراه اینان به کنش مشغول باشد....بلکه اواینک ازاد از کنش وتجربه گشت وازارتکاب به عمل برخاسته درسکوتی ابدی به حالت نیم رخ طوری که برای جهان رقصندگان ناشناس باشد به سمت درب باز خیره وره پویان است...

ازرنگ کدر وتیره ای که گویی در انتهای تجربه به حالت رنگ سوخته در جنب تجربه کنندگان رقص در امده به رنگ- ابی باز-و دلنشین می رود.....اودر جهان رقصندگان به رنگ تیره گی رسیده.....وبرخلاف انان که همزمان با-نقش- کنش ورنگ می پذیرند ....او در این دم فرای کنش" اخرین رنگ را پذیرفته.(رنگ سیاه) نماینده ابطال ...پیکاسو نیم رخ او را تعمدا در سایه ورنگ داتی سایه -سیاه- به تصویر دراورده که به سمت زمینه ای که از خارج از صحنه رقصندگان است با تم مایل به ابی امید- می رود
قرار نیست دوست پیکاسو که قسمت های زیادی از تجربه وی(بیکاسو) راکه اینک باخود بصورت -بایگانی- همراه داردومی برد -نیست ونابود شود_ بلکه قراراست در نظرگاه تابلو به سمت حضوری فرای تشویش ها ونقش ها وکژتابی ها وشکل پذیری ها برود.... تاریخ های مرگ این بار همان طور که -فیلیپ اریس- درشکل پذیرش وائین از برای پی بردن به ماهیت مرگ وحدهای ان بررسی کرده بود این بار برای پیکاسو به عبور دوست اش از حدهای مرگ تعریف می شود دوست او تلف شده نیست فقط عبور کننده ایست که بواسطه تابلوی پیکاسو شکل اندام گونه ای از-مرگ- را به نمایش می گذارد به عبارتی او دراین جا وجود خود را شهادت می دهد...
تاضمن اینکه انجا ودران جهان جاودانه می شود....اینجا ودر تابلوی پیکاسونیز -خروج اش- همیشه برای پیکاسو وما جاودانه باشد



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۱۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی