فیلم *گروه The Avengers یا انقام جویان* چه چیزی به ما می آموزد.
گروه The Avengers یا انقام جویان یکی از گروه های بسیار قدرتمند و شناخته شده در کمیک ها و فیلم های شرکت مارول است که از ویژگی های این گروه می توان به طراحی و ویژگی های خاص هرکدام از اعضا اشاره کرد. به طور کلی می توان گفت که به علت این ویژگی ها، هر کدام از آن ها احساس خاصی را به بیننده منتقل می سازند. طراحان نیز می توانند با توجه به ویژگی های منحصر به فرد آن ها، درس های متعددی بیاموزند که در این مقاله قصد داریم به ۲۰ مورد از شاخص ترین آن ها اشاره کنیم. با سکان آکادمی همراه باشید.
سه درس از هالک
سادگی: خصوصیت هالک بسیار ساده و راه حل هایش برای هر چیزی فقط یک چیز کوچک است. خرد کردن و خراب کردن هر چیزی. گاهی اوقات پاسخ برخی از مشکلات بزرگ، می تواند به همین سادگی باشد. پس بهتر است قبل از وارد شدن به مرحله طراحی و ساخت هر چیزی، مطمئن شوید که ساده ترین راه ممکن را انتخاب کرده اید.
طراحی می تواند تاثیری بیش از محتوا بگذارد: همانطور که می دانید، معروفیت هالک از توانایی های ارتباط برقرار کردن وی نیست. با این وجود، با یک نگاه به این موجود می توان به طور کامل به قدرت او پی برد. بدن عضلانی و بزرگ او، به صورت کامل نمایانگر مقدار قدرت و خطرناک بودن وی می باشد. از طرفی دیگر، در داستان ها و فیلم های تخیلی، از رنگ سبز برای موارد رادیو اکتیو استفاده می شود. پس با یک نگاه ساده به بدن هالک، می توان به نحوه ی تبدیل وی به این موجود غول پیکر پی برد. همچنین لباس های پاره شده ی وی می توانند به خوبی نمایانگر سپری کردن مراحل تبدیل او باشند. همانطور که گفته شد، ساده ترین راه ها برای انتقال مفهوم های متعدد استفاده شده است. اگر شما می خواستید این همه مطلب را در کوتاه ترین زمان به مخاطب برسانید، آیا می توانستید راه های میان بر و کوتاه تری پیدا کنید؟
کنترل کردن خود و همکاری با دیگران: با وجود این که هالک تمامی توجه ها را به خود جلب می کند، بروس بنر (دکتری که در هنگام عصبانیت به موجودی به نام هالک تبدیل می شود) به نسبت هالک اهمیت بیشتری در گروه دارد. او است که به تمامی دلایل گوش می دهد و با تمامی اعضای گروه همکاری می کند و مهم تر از آن این است که او در مقابل حسی درونی خود که او را به هالک تبدیل می کند مقاومت کرده و خود را کنترل می کند. اگر شما بتوانید توانایی کنترل کردن را در خود نهادینه کنید، می توانید به یکی از بهترین اعضای هر گروهی تبدیل شوید.
سه درس از مرد آهنی
نوآور و نترس باشید: طراحان، همیشه مجبورند با فناوری های مختلف کار کنند تا با تمامی چیزهای جدیدی که می تواند آن ها را به مرحله ی جدیدی برساند آشنا شوند. هیچ گاه ذهن خود را برای کارهایی که می توانید انجام دهید و توانایی هایی که دارید، محدود نکنید. به قول معروف بهتر است که همیشه از بیرون گود به قضیه نگاه کنید.
خسته کننده نباشید: به نظر شما تونی استارک (محققی که مرد آهنی را اختراع کرد) آدمی خشن است؟ آیا وی آدمی سرسخت است؟ آیا او یک عوضی است؟ پاسخ تمامی این سوال ها در یک کلمه خلاصه می شود: آری! اما شما هیچ گاه نمی توانید او را به خسته کننده بودن متهم کنید. در حقیقت او یکی از ابر قهرمان های خیالی است که هیچ گاه به حد وسط قانع نمی شود و همیشه این موضوع اتفاقات و حوادث خوب و بد زیادی را پیش می آورد. بد نیست اگر گاهی شما نیز خسته کننده نباشید.
برای خود شهرت دست و پا کنید: تونی یک بشر دوست دلربا است که همیشه در رسانه های عمومی ظاهر می شود. شما نیز بهتر است از وی یاد گرفته و شروع به تاثیر گذاری و جلب اعتماد افراد کنید. بگذارید کارهای شما در دنیای مجازی پخش شوند و میزان تجربه ی شما را در زمینه های کاریتان مشخص کنند.
سه درس از تور
استوار باشید: تور بیش از هزاران سال است که کارهای خود را به شکل کنونی انجام می دهد. کار درست بودن و داشتن توانایی مبارزه، باعث شده اند تا وی بتواند در طی این سال ها و بدون شک در زمان های آینده، به همین روش به کار خود ادامه دهد. ثبات داشتن یکی از اصول حیاتی طراحی تجربه کاربری یا UX می باشد. پس سعی کنید این درس را به خاطر بسپارید حتی اگر پروژه ای که تحویل گرفته اید بسیار عجیب و غیر عادی باشد.
نفس خود را رام کنید: مشتری شما ممکن است از شما چیزی بخواهد که بر اساس استاندارد های موجود نیست. این قدرت را داشته باشید که در مقابل وی بایستید و از باورهای خود دفاع کنید اما هیچ گاه نگذارید نفس و شخصیت درونی شما، در کار های شما تاثیر بدی بگذارد. تور در ابتدا بشریت را چیزی کوچک و کم ارزش می دید، اما در نهایت دوستان انتقام جوی اش، او را به زمین آوردند و باعث شدند که او به آن هایی که از قدرت او برخوردار نیستند کمک کند.
بر طبق قوانین بازی کنید: چه خوشتان بیاید چه نیاید، در هر جامعه ای و برای هر کاری قوانینی وجود دارد و بهترین کار، اطاعت کردن از آن ها است. عمل کردن بر اساس قوانین باعث می شود تا شما به مقدار زیادی در انرژی و زمان صرفه جویی کنید. به علاوه، این کار باعث می شود تا شما بتوانید پروژه های خوبی به دست آورید و با افراد بیشتری همکاری کنید.
سه درس از کاپیتان آمریکایی
خود را با تغییرات وفق دهید: یکی از چیزهای ثابت در دنیای طراحان، تغییرات است. به صورتی که تنها با گذشت چند سال، ممکن است یک تغییر اساسی در چشم اندازها و ابزار مورد نیاز برای طراحی پیش بیاید. اگر شما طراحی باشید که خود را با این تغییرات وفق نمی دهد، پس از گذشت چند سال، حس می کنید که از یک خواب طولانی مدت بلند شده اید و همه چیز برای شما جدید است. مانند اتفاقی که برای کاپیتان آمریکایی افتاد.
صحبت کردن از ارزش ها: سربازان خوب و قابل اعتماد کاپیتان آمریکایی، همیشه به ارزش ها می نگرند و به آن ها تکیه می کنند. به این فکر کنید که چگونه می توان این مطلب را در زندگی حرفه ای به نمایش گذاشت. به این پرسش ها پاسخ دهید که شما در حقیقت به چه چیزی باور دارید و چه ارزش هایی را می توانید در آثار خود به نمایش بگذارید.
صبور باشید: دوران سربلندی شما نیز فرا خواهد رسید. صبور بودن، به خصوص برای کسی که به تازگی وارد حوزه طراحی شده است، امری بسیار ضروری است. سال اولی که شما به عنوان یک فریلنسر به بازار کار وارد می شوید، می تواند یکی از سخت ترین سال های زندگی شما باشد. در این زمان شما ممکن است کاملا ناامید شوید. ممکن است چندین بار پشت سر هم با درخواست شما در هر زمینه ای مخالفت شود و در آن زمان، شما ممکن است فکر کنید که هیچ گاه به حق خود نمی رسید. اما بدانید که با اندکی تلاش و تصمیمی قاطع و مقداری صبر، می توانید در کار خود به مدارج بالایی برسید.
سه درس از بیوه ی سیاه
از تصاویری جذب کننده استفاده کنید: بدون شک ظاهر و چهره ی بیوه ی سیاه، یکی از سلاح های قدرتمند وی در بین تمامی اسلحه هایی که استفاده می کند است. درست است که در طراحی، جاذبه ی تصویری همه چیز نیست، اما بدون شک می توان آن را یکی از مهمترین عوامل آن دانست. در طراحی لازم است تا شما بسیار محتاط باشید و خود را زیاد درگیر موارد خام طرح نهایی خود نکنید.
بدانید که کدام قوانین را می توان شکست: بیوه ی سیاه به اهل عمل بودن و استفاده کردن از شیوه های بد معروف است. در گذشته، وی یکی از اعضای گروه جنایت کاران بوده است اما هم اکنون تمام تلاش خود را به کار می گیرد تا در خدمت بشریت باشد. به این گونه قوانین قابل تغییر در زندگی خود فکر کنید. در طراحی های خود، به دنبال استانداردهایی باشید که با عمل نکردن به آن ها، می توانید اثر بهتری را خلق کنید.
فرز و چابک باشید: همیشه به چند قدم جلو تر فکر کنید. در دنیای سریع و تغییر پذیر طراحی، دست یابی و استفاده کردن از جدیدترین تکنولوژی ها بسیار مهم است. در دنیای طراحی کنونی، تکنولوژی ها و استانداردهای جدید، به صورت روزانه ساخته می شوند. سعی کنید طراحی شما به گونه ای باشد که برای مدتی طولانی، با جامعه ی هدف وفق پذیر باشد.
دو درس از تیز بین
دقیق باشید: به خاطر بسپارید که تفاوت های کوچک در جزئیات، سبب متمایز بودن آثار طراحی شما می شود. دقت بالا در طراحی و تحویل دادن یک اثر که به تمامی جزئیات آن توجه شده است، همیشه از نشانه های یک طراح خوب است. مشتری شما ممکن است متوجه بسیاری از تفاوت های جزئی نشود، اما دقت در همین جزئیات می تواند مانند اسلحه ی مخفی یک طراح عمل کند و کارهای او را در بین جامعه ی طراحان به معروفیت برساند.
مزیت ها و برتری های خود را بدانید و از آن ها استفاده کنید: کلینت بارتون (شخصیت تیز بین) نه یک مخترع ثروتمند است، نه یک اسطوره اسکاندیناوی ای (دسته ای از اساطیر) و نه کسی که بر اثر تشعشعات به قدرت های فرا انسانی دست یافته. او قدرت و شهرت خود را بر اساس قدرت اراده ی خویش و تمرین بسیار بنا نهاده است. حا این سوال مطرح می شود که توانایی ویژه ی شما چیست؟ شما در چه مواردی می توانید با اندکی تلاش و کوشش، برتر از دیگران باشید؟
سه درس از تمامی انتقام جویان
داستان خود را تعریف کنید: تعریف کردن داستان خود یک ابزار مهم و قدرتمند در زمینه ی برقراری ارتباط است. داستان های خوب همیشه می توانند باعث الهام پذیری، سرگرم کردن و افزودن اشتیاق برای یادگیری شوند.
هر چالشی سخت است: هر مشتری جدیدی، به دنبال یک محصول متفاوت است. این مسئله می تواند به عنوان لذت بخش ترین قسمت دنیای ما معرفی شود. در نظر داشته باشید که گاهی اوقات شما برای یک محصول متفاوت نیاز به یک سخت افزار جدید دارید و گاهی تنها چیزی که نیاز دارید، یک نگرش متفاوت است.
هیچ گاه تسلیم نشوید: این مورد ممکن است مقداری کلیشه ای به نظر برسد اما همین یک جمله می تواند یک یادآور عالی برای طراحان حرفه ای باشد. انقام جویان همیشه به سختی مبارزه می کنند. گاهی در بدترین زمان ممکن، به ایستادگی بر می خیزند و گاهی به شدت به خود شک می کنند اما در انتها، همه ی آن ها آموختند که چگونه در زیر فشار های سنگین ایستادگی کنند. علت آموختن این مسئله و ادامه دادن راه خود آن هم در زیر سنگین ترین فشار ها، دانستن این مطلب بود که آن ها مجبورند کاری که انجام می دهند را ادامه دهند فقط به این علت که باور داشتند این درست ترین روش است. در انتها نیز آن ها کارهایی را به اتمام می رساندند که ارزشی غیر قابل بیان داشتند.
