تشخیص برند
آیا تا به حال با برند «IBM» یا نشانههای مرتبط با آن مواجه شدهاید؟
مهم نیست که یادتان بیاید کجا این اسم را شنیدهاید. مهم نیست که یادتان بیاید لوگوی IBM را روی بیلبوردی در نزدیکی خانهی خود دیدهاید یا در بنری کنار یک سایت. شاید هم روی جعبهای در انباری خانهی خودتان. حتی مهم نیست که بدانید IBM چه کار میکند. یک ساندویچی معروف است یا تولید کنندهی لپتاپ. مهم نیست که آن را تولید کنندهی کامپیوتر بدانید یا ارائه دهندهی راهکارهای جامع برای مدیریت سیستمهای سازمانها.
سوال مهم این است که: «چقدر در معرض این برند» قرار گرفتهاید؟
به این ویژگی Brand Recognition یا تشخیص برند گفته میشود. دیوید آکر در یکی از کتابهای قدیمی خود تحت عنوان ساختن برندهای قدرتمند یا Building Strong Brands توضیح میدهد که انسانها به صورت متوسط، برندی را که قبلاً بیشتر در معرض آن قرار گرفته باشند، بیشتر از سایر برندها دوست دارند. او به آزمایشهایی اشاره میکند که دو نام بیمعنی مانند «پوسترینا» و «پوتاستین» به عنوان نام دارو یا هر محصول دیگر، زمانی که قبلاً هم مخاطب همین نام بیمعنی را شنیده باشد، دوست داشتنیتر و قابل اعتمادتر هستند. حتی، در میان دو نامی که قبلاً به هیچ وجه شنیده نشده باشند هم، آن نامی که به گوش آشناتر میآید، شانس بیشتری برای جلب اعتماد مخاطب دارد.
شاید به همین دلیل است که هنوز هم، رستورانهای مختلفی را در سطح کشور میتوان یافت که اگر احساس کنند که بودجه ندارند تا خودشان را به عنوان برندی مستقل و بزرگ تثبیت کنند، ترجیح میدهند با سوار شدن روی موج برندهای قدیمیتر مانند «اکبر جوجه» به پیش برانند!