کسب و کار اینترنتی در pinterest
نگاهی به کسب و کار اینترنتی در یک سایت اجتماعی pinterest
pinterest یک سایت اجتماعی برای به اشتراک گذاشتن عکس است که ظاهر گرافیکی آن شبیه به تابلوهای اعلانات است. حتماً می دانید کدام تابلوها منظورم است. همانهایی که با سوزنهای مخصوص، اعلامیههای خود (تقاضاها یا فرصتهای شغلی، اعلان یک جلسه یا گردهمایی) را رویشان نصب می کنیم و از دور شبیه یک تابلوی کاغذ-رنگی به نظر میرسند. بله، این ایدهی ساده که جلوی چشم هزاران و بلکه میلیونها نفر قرار داشته و دارد، سه سال پیش مبنای کار مؤسسینسایت pinterest قرار گرفت تا یک سایت اجتماعی جدید درست کنند.
pinterest محیطی ساده و جذاب دارد. این سایت جایی است برای به اشتراک گذاشتن "تصاویری" از علایق و سلایق و احتمالاً کارهای شخصی شما. فعلاً برای عضویت، یا باید دعوتنامه دریافت کنید یا اینکه وارد فهرست انتظار شده سپس از طریق اکانت فیسبوک یا توییتر خود وارد محیط کاربری بشوید. حالا هر عکسی را که در محیط اینترنت یا با اپلیکیشنها pin کنید، در تابلوی شما درج میشود. عکسهایی که به اشتراک میگذارید، باید یا متعلق به خود شما باشند، یا اینکه انتشار آنها در اینترنت منعی نداشته باشد. منبع اصلی هر عکس نیز با کلیک بر روی آن مشخص میشود. در واقع pinterest مثل یک سایت تبلیغاتی مجانی عمل میکند، و محیط آن نیز به راستی طراحی زیبا و مناسبی دارد.
مثلاً میخواهید دکور خانه را عوض کنید، هزاران عکس داخل سایت هست که میتوانید از بین آنها ایده بگیرید و با سلایق مختلف آشنا شوید و نظرات سایرین را بخوانید. دیگر چه میخواهید؟ تختخواب؟ کفش؟ لباس؟ دوچرخه؟ کمد؟ اتومبیل؟ لباس عروسی یا دامادی؟ و دیگر؟ کتاب؟ گجت؟ فیلم؟ میبینید، سایت بسیار ساده کار میکند، و مهمتر از همه اینکه همه چیز دسته بنده شده است، و بنابراین خبری از ارسالهای مزاحم یا ناراحتکننده نیست. شما فقط آن چیزهایی را دریافت میکنید و میبینید، که در لحظهای به خصوص دنبالشان هستید. عکسها یک دنیا حرف برای گفتن دارند .
اما pinterest دیگر به چه دردی میخورد؟ بگذارید خلاصه بنویسم: اگر صاحب یک سایت هستید، ممکن است یک روز شمار بازدیدکنندگان سایتتان 50 برابر شود، لازم نیست بترسید یا جایی را چک کنید. به احتمال زیاد یک نفر عکسی از سایت شما را روی تابلوی pinterest خودش قرار داده است و عدهی بیشتری آن را دیده و pin کرده اند. این هم از مزایای چنین شبکهی اجتماعی جالبی!
مؤسسین pinterest میگویند هدف اصلیشان از راهاندازی این سایت: وصل کردن تمام مردم دنیا به واسطهی "چیزهایی" است که برایشان جالب است. بد نیست که بدانید این سایت بسیار مورد اقبال خانمها و به خصوص خانهدارها قرار گرفته است.
توسعهی pinterest در سال 2009 شروع شد و نسخه ی بتای بستهی آن در 2010 در دسترس قرار گرفت، و هماکنون در مرحله بتای باز قرار دارد که عضویت در آن فقط با دریافت دعوت نامه ممکن است. ولی آیندهی درخشانی برایش پیشبینی میشود و احتمالاً به زودی عمومی و یکی از پاتوقهای مجازی جذاب برای مردم از سرتاسر جهان خواهد شد. دنیای امروز ما به سمت یکپارچه شدن پیش میرود. دهکدهی جهانی، مفهومی نزدیک به واقعیت است. البته نه برای تمام مردم جهان.
مصاحبهای با بن سیلبرمن، مدیر اجرایی pinterest :
مشاوره دادن به افراد برای خلق و راه اندازی کسب و کار اینترنتی شان، یک خرده صنعت در حال شکوفایی است. ولی بخوانید نظر بن سیلبرمن، مؤسس و مدیرعامل Pinterest را در این باره: «زیاد نصیحت نپذیرید.»
او می گوید: «اکثر افراد هر آنچه را که انجام دادهاند تعمیم می بخشند، و می گویند که این در واقع استراتژیشان بوده که ثمربخش واقع شده» ولی در واقع، راه های بسیار اندکی برای شناسایی چگونگی تأثیرگذاری مؤلفه های مختلف بر موفقیت یا شکست پروژهها وجود دارد.
در مصاحبه با کریس دیکسون، مؤسس و سرمایهگذار Hunch، که در SXSW Today انجام می گرفت، جالب توجه بود که چندین مرتبه گفتگو به سمت راه هایی کشیده شد که Pinterest با آزمودن آنها، با تجربیات مرسوم در دره ی سیلیکن مخالفت ورزیده است. و با این وجود، این روزها این سرویس بصریِ اجتماعی که ماهیتی کمکی دارد، یکی از شکوفاترین و تأثیرگذارترین کسبوکارهای نوپای صنعت اینترنت است
سیلبرمن از جنبه هایی یک مؤسس کلیشهای است. او به دره ی سیلیکن نقل مکان کرد چرا که می خواست بخشی از این هیجان بزرگ باشد (در حقیقت، خودش می گوید یکی از موارد الهام بخش او، خواندن مطالبی راجع به کوین راس و Digg در TechCrunch بوده است). او قبل از تأسیس کمپانی اش در گوگل کار می کرد. یک مرد جوان با صدایی نرم که به طور مشخص، کار روی محصولش، برای او راحتتر از صحبت کردن در مقابل مخاطبین پر تعداد است.
زیبایی فارغ از زمان (یک محصول مراقبت از پوست نیست، قول می دهم!)
در ابتدا درک پروژه ی Pinterest برای سرمایه گذاران مشکل بود (این روزها آنها برای نقدینگی حاضرند اعضای بدنشان را گرو بگذارند) زیرا از امواج روندهای جاری در اینترنت فاصله می گرفت. سیلبرمن می گوید: «ابتدا که کار را شروع کردیم، افراد از ایده ی "زمانِ واقعی بودن" محتواها ناراضی بودند، و همه چیز شامل فیدهای متنی جاری در زمان حال بود».
اما Pinterest در سوی دیگر قرار گرفته و راجع به سرعت و انبوهی از اطلاعات نیست. سیلبرمن می گوید: «برای من، تابلوهای عکسی موجود در Pinterest یک راه خیلی انسانی برای نگاه کردن به دنیا هستند» و درست در تضاد با اینکه «هرگز نمی بینید یک توییت بیشتر از 48 ساعت عمر داشته باشد، مگر اینکه هجو باشد. من می خواستم سرویسی خلق کنم که کمی فارغ از زمان باشد».
او می گوید که ایده ی اصلی Pinterest «کمک به مردم است تا چیزهایی را کشف کنند که پیشتر نمی دانستند میخواهند»، بنابراین زیبایی و سادگی مهمترین اهداف این محصول هستند.
فرهنگ مهندسها
و یک مثال شخصیتر. مهندسی، مهارت مقدس و جزو امتیازات دره ی سیلیکن است. اما سیلبرمن یک مهندس نیست، به همین خاطر هم در گوگل در بخش فروش و عملیاتهای آنلاین کار می کرد.
«آنجا را ترک کردم نه به این خاطر که کمپانی را دوست نداشتم، دلیلش این بود که به خاطر سابقه ی خاصم، ساختن محصولات برایم واقعاً مشکل بود.» وقتی او و دیگر مؤسسین Pinterest به هم پیوستند، ابتدا با توسعهدهندگان گران، بر روی اپلیکیشن های آیفون کار کردند.
اما امروزه، تیم کوچک 20 نفره ی Pinterest با تکیه بر توانایی های مهندسی خود پیش نمی رود. کمپانی به سه بخش تقسیم شده است: بخشهای مهندسی، طراحی و اجتماعی –در بخش اجتماعی ترکیبی از افراد پژوهشگر و جامعه شناس، سعی می کنند چرایی و چگونگی استفاده ی مردم از Pinterest، و چگونگی شکلگیری گروه های اجتماعی و فراگیر شدن هنجارهای گروهی را درک کنند.
سیلبرمن می گوید: «من یکجورهایی، مثل آشپزهای یک رستوران راجع به مهندسی فکر می کنم. هیچ کس منکر این نمیشود که آشپزها تمامشان مهم هستند، ولی در عین حال افراد پرشمار دیگری هم در پختن یک غذای عالی شراکت دارند.»
آگاه نبودن از زمان رها کردن پروژه
یک مثال دیگر در دره ی سیلیکن «زود شکست خوردن» یک ماجرا و لفظ رایج است. رید هافمن که در زمینه ی شروع کسبوکار صاحب نظر است میگوید: «اگر با اولین عرضه ی محصولت دستپاچه نشدی، بدان که خیلی دیر عرضه کردهای.»
ولی Pinterest به معنای واقعی کلمه نسخه های پرشماری از صفحه آرایی و جدول بندی را قبل از عرضه به خود دیده بود «که به طور کامل کدنویسی شده و با دادههای مربوطه تکمیل شده بودند». سیلبرمن می گوید: «سخت ترین جزء ایدهی "محصول ماندگار حداقلی" برای من این است که نمیدانی "حداقل" چیست و نمی دانی "ماندگار"چیست.» به قول او Pinterest در روزهای آغازین " ارقام و آمار مصیبتباری" داشت. 9 ماه بعد از شروع به کار، سایت به مرز 10.000 کاربر رسید، که تعداد کمی از آنها به طور روزانه فعال بودند.
سیلبرمن می گوید که اخیراً کتاب "شروع به کارِ ضعیف" اثر اریک رایز را به دست گرفته و خوشحال است که آن را در آن دوران نخونده، زیرا ممکن بود او را متقاعد به دست کشیدن از پروژه کند.
در حقیقت، او مطمئن نیست که چرا از پروژه انصراف نداد. می گوید شاید به این خاطر که از حس شرمساری بعد از آن می ترسید، و شک داشت که گوگل دوباره استخدامش کند.
افسانهی کاربران اولیه
اگر یک چیز باشد که مردم خوب می دانند Pinterest را از سایر کسبوکارهای نوپای اینترنتی متمایز کرده است، موفقیت سایت در بین خانمها و خانهدارها است.
ولی سیلبرمن یک دیدگاه خیلی ظریفتر راجع به این "کاربران اولیه" دارد. یک دهه قبل، یک کاربر اولیه فردی بود با یک درگاه اتصال سریع و گران اینترنت، و یک تلفن هوشمند. ولی این تجملات دیگر مختص به نخبگان تکنولوژیدوست نیست. سیلبرمن می گوید: «حالا، همه کسانی که من در آیوا با آنها بزرگ شدهام فیسبوک دارند؛ آنها اغلب از آیفون یا موبایلهای اندرویدی استفاده می کنند. بنابراین به نظر من، این منطقی است که مردم این طور سرویس ها را پیدا کنند».
سیلبرمن می گوید، زمانی که رشد Pinterest شروع شد –سایت 16 میلیون بازدیدکنندهی منحصر به فرد در ژانویه داشته، که نسبت به نوامبر دو برابر شده است - به خاطر حضور کاربران معروف (celebrity) که با خود خیل بزرگی از طرفداران را جا به جا می کنند نبود، یعنی چیزی که در مورد توییتر صدق می کند، بلکه رشدش از طریق شبکههایی از مردم مثل طراحان وبلاگها رقم خورد. نمی خواهم زیاد رمانتیک شوم، ولی آخرین فرقی که سیلبرمن با خیلی دیگر از مؤسسین دارد چیست؟ او به طرزی باورنکردنی فروتن، فکور و مؤدب است.