هنر مجرد یا هنر انتزاعی (آبستره) به هنری اطلاق میشود که هیچ صورت یا شکل طبیعی در جهان در آن قابل شناسایی نیست و فقط از رنگ و فرمهای تمثیلی و غیر طبیعی برای بیان مفاهیم خود بهره میگیرد.این اصطلاح معمولاً درمقابل هنر فیگوراتیو استفاده میشود و در معنای وسیعش میتواند به هر نوع هنری اطلاق شود که اشیا و رخدادهای قابل شناخت را بازنمایی نمیکنند، ولی عموماً به آن گونه از آفرینشهای هنر مدرن اطلاق میگردد که از هر گونه تقلید طبیعت یا شبیهسازی آن، به مفهوم مرسوم آن در هنر اروپایی، روی میگردانند.
در ابتدای قرن بیستم این واژه بیشتر برای مکاتب هنری چون کوبیسم و فوتوریسم بکار میرفت چراکه در اینگونه مکاتب طبیعت در صورتهای ساده یا مبالغه شده - تنها تصوری از موضوع طبیعی اصلی - بیان میشد. در نقاشیهای این گونه سبکها هدف عموماً ضبط و روایت حقیقت اشیاء بود نه لزوما شکل ظاهری آنها.به گفتهٔ مورخان هنر مدرن، کاندینسکی نخستین نقاشی است که حدود سال ۱۹۱۰ نخستین نقاشی کاملاً غیر-بازنما را عرضه کرده است، و از آن پس، هنر انتزاعی مدرن در بسیاری از جنبشها و مکاتب هنری مختلف پرورانده شده است.
تجریدگرایی به رعایت اصول و جنبههای عملی تجرید به منظور هر چه سادهتر کردن اثر هنری از یک سو، و هر چه گویاتر و غنیتر کردن زبان و بیان آن از سوی دیگر، اطلاق میشود. در حوزه هنرها و ادبیات فارسی تجرید را اغلب ایجاز نامیدهاند.
آثار سعدی و حافظ از نمونههای برجستهٔ تجریدگرایی و اصالت ایجاز در ادبیات کهن فارسی به حساب میآید.